نگااااااااااه..........


دل شکسته....

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید...

چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟

چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟

اما افسوس

اما افسوس که هیچ کس نبود ...

همیشه من بودم و من و تنهایی پر از خاطره ...

آری با تو هستم! .....

با تویی که از کنارم گذشتی و حتی یک بار هم نپرسیدی چرا چشمهایم همیشه باران است...




نوشته شده در سه شنبه 22 فروردين 1391برچسب:,ساعت 1:58 توسط مونا| |


Power By: LoxBlog.Com